مدیریت طرح

مقدمه

از آنجا كه اغلب مجريان طرح‌هاي بزرگ عمراني موفق به تكميل و راه اندازي طرح‌هايشان، مطابق زمان و هزينه‌هاي پيش بيني شده نمي‌شوند، با مشكلات زيادي مواجه می‌باشند. پيچيدگي تكنولوژيكي، تنوع تخصص‌هاي مورد نياز، نامناسب بودن طراحي‌‌ها، حجم عظيم فعاليت‌ها و همچنين تعداد زياد سازمان‌ها و افراد درگير در طرح، همگي از مسائلي هستند كه اغلب مجريان طرح را در پروژه‌‌هاي بزرگ و پيچيده از رسيدن به اهداف پروژه باز می‌دارند. در ابداع روش‌هاي نوين اجرا و مديريت طرح‌هاي بزرگ سعي می‌شود تا اولاً هماهنگي و يكپارچگي بيشتري ميان مراحل طراحي و ساخت برقرار گردد و ثانياً وظايف مديريتي از وظايف فني طراحي و ساخت مستقل گردد. روش پيمانكاري مديريت (MC) از جمله اين روش‌ها می‌باشد كه غالباٌ در طرح‌هاي بزرگ صنعتي مورد استفاده قرار گرفته است. در اين روش پيمانكار مديريت يا مدير طرح (MC) به صورت عضوي از تيم كارفرما گشته تا بر اساس يك حق‌الزحمه توافق شده، به انجام خدمات مديريت در زمينه ساخت بپردازد.

در واقع روش مديريت طرح در نتيجه اصلاح روش‌هاي مديريتي در هدايت و انجام پروژه‌‌ها به وجود آمده است. در اين روش نحوه عقد قرارداد با پيمانكاران ساخت به دو صورت ممكن است صورت گيرد:

  • زماني كه كارفرما به منظور رهايي از درگيري‌ها و ريسك‌هاي منتقل شده از پيمانكاران ساخت، ترجيح ميدهد كه تنها با مديريت طرح قرارداد منعقد كند و سپس وي مستقيماً با پيمانكاران ساخت در ارتباط با انجام بسته (Package)‌هاي كاري قرارداد منعقد می‌كند.
  • زماني كه كارفرما ترجيح می‌دهد قراردادهاي ساخت مستقيماً و بدون واسطه MC با پيمانكاران منعقد شود و تنها MC وظيفه مشاوره در انتخاب پيمانكاران و مديريت بر نحوه عملكرد آن‌ها را عهده دار گردد. در اين حالت MC نقش مشابهي نسبت به مديريت ساخت (MC) پيدا مي‌كند و ريسك‌هاي منتقل شده به وي بسيار محدود ميگردد.

مزايای روش مديريت طرح (MC)

  • در صورتيكه MC در اواسط فاز طراحي و يا زودتر به كار گرفته شود، با ادغام شدن درون تيم طراحي و هماهنگي با تيم طراح قادر خواهد بود تجربيات و مهارت‌ها مربوط به ساخت را در طراحي‌ها اعمال نمايد تا منجر به كاهش زمان، هزينه، اجرايي شدن بهتر طرح‌ها و افزايش امكان آناليز مهندسي ارزش در مراحل طراحي و ساخت گردد.
  • با توجه به اينكه نظارت بر عمليات اجرايي پيمانكاران ساخت بر عهده MC می‌باشد بنابراين نيازي به خدمات نظارتي مهندسين مشاور نيست.
  • حضور MC منجر به ايجاد هماهنگي مابين پيمانكاران ساخت و رفع مشكلات آنان به لحاظ عدم تداخل كاري می‌گردد.
  • ارائه خدمات پشتيباني به پيمانكاران ساخت منجر به تسريع عمليات اجرايي و همچنين پوشش دادن نقاط ضعف آنان مي‌گردد.
  • چون MC مستقيماً در طراحي و اجرا شركت نمي كند، می‌تواند فارغ از مسايل مستقيم اجرايي منحصراً به مديريت، برنامه‌ريزي و كنترل هزينه بپردازد.
  • MC همچون عضوي از تيم كارفرما، تنها هدفش جلب رضايت كارفرما است.
  • در اين روش رقابت شديدي مابين پيمانكاران ساخت ايجاد ميگردد، زيرا كار به بسته‌هاي كوچكتري تقسيم شده است و پيمانكاران با انجام صحيح و بموقع آن، سعي در به دست آوردن بسته‌هاي كاري بيشتري دارند.

 

در صورتي كه قراردادهاي ساخت توسط MC به پيمانكاران واگذار گردد داراي محاسن زير است:

  • كليه ريسك‌هاي ناشي از عمليات ساخت به MC منتقل می‌گردد.
  • مسئوليت كليه جنبه‌‌هاي ساخت بر عهده يك پيمانكار واحد است.
  • MC امكانات پشتيباني و خدمات و تسهيلات مركزي براي پيمانكاران تدارك خواهد ديد.

نظرات خود را اضافه کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *